×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دل ببرّیم از نفاق و نام گیریم از وفاق

گفت دل وصفش،خوش آمد گفتمش دیگر بگو

گفت دل وصفش،خوش آمد گفتمش دیگر بگو

گفت آخر شد بد آمد گفتمش دیگر بگو

گفت حرف عاشقان را وعده روز محشر است

گفتم از هجرش قیامت شد پس از محشر بگو

گفت محشر معنی طوفان بحر هستی است

گفتمش من غرق این بحرم ، تو از گوهر بگو

گفت آن دریا ندارد قطره ای غیر از گهر

قطره ها گفتم جدا گردد ز یکدیگر بگو

گفت چون گردد جدا گوهر نمی ماند بحال

گفتمش پسچیده گفتی ، حرف روشن تر بگو

گفت رو آئینه صیقل کن  که روشن می شود

گفتم این آئینه را هم هست خاکستر بگو

گفت باید زآتش عشقی تن و جان سوختن

گفتم اینک سوختم گفتا بگو دیگر بگو

گفتم ایدل غنچه سان لب را ز خاموشی مبند

گفت اینست آنچه دانستم ، تو زین خوشتر بگو

گفتم آن مه ، دوش آمد بر سر بالین من

گفت اکنون چیست حال ، ای سوخته ،اخگر بگو

گفتم احوال من از بی مهری خود کن قیاس

گفت از ما شِکوه ای گر داری ای کافر بگو

گفتم از وصل تو شکر است و شکایت از فراق

گفت از ما خیر گو از خود سراسر شر گو

گفتم آیا در دلت دارد دعای من اثر

گفت شو خاموش  "عالی" یا سخن بهتر بگو

پنجشنبه 25 مهر 1392 - 12:11:37 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

45104 بازدید

12 بازدید امروز

17 بازدید دیروز

167 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements