از اين شكسته دل چرا ، كسي خبر نمي كند
شب سياه بي كسي ، چرا سحر نمي كند
نه عاشق مسافري ، نه مانده ره مهاجري
به شهر خسته دلم ، چرا سفر نمي كند
چو زورق شكسته اي ، به موج غم نشسته اي
دگر ز ما شكسته گان ، كسي خبر نمي كند
به روي ديدگان من ، خداي من كه بسته در؟
مگر به ديدگان تر ، كسي نظر نمي كند؟
به شهر صبر و خستگي ، سراي دل شكستگي
چرا به كوي خسته گان ، كسي گذر نمي كند؟
ز جان كه شسته ايم دست ، ز باده گشنه ايم مست
چرا ز جان خسته ام ، كسي حذر نمي كند؟
چو قامتم خميده شد ، به پيله غم تنيده شد
نگاه عاشقانه كس ، به چشم تر نمي كند؟
كوير دل چو تشنه شد ، نصيب او سراب شد
نگاه ابر آسمان ، بما نظر نمي كند؟
اگر وصال جنتش ، نميشود نصيب ما
ز دوزخ جهان چرا ، مرا به در نمي كند؟
مگر نگفته او بخوان ، اجابتش از او بدان
دعاي نيمه شب چرا ، دگر اثر نميكند؟
اگر كه بنده اي بدم ، مرا فقط توئي خدا
كليد بندگي چرا ، گشوده در نمي كند؟
به جمع مست عاشقان ، خروش دل به صد زبان
طلسم عاشقي چرا ، دگر ثمر نميكند؟
رسول مهرباني اش مگر نكرده دعوتم
بر اين حبيب پشت در ، چرا نظر نمي كند؟
اگر كه دست كوچكم ، نمي رسد بدامنت
اگر كه مشق زندگی ، نوشته ام پر از غلط
از این کلاس روزگار ، مرا به در نمي كند
salam
tasvire back ground zibast
maloome be iran alaghemandid
parisa
ناتوانی گر چنین اعضای ما خواهد شکست
ناتوانی گر چنین اعضای ما خواهد شکستنا
45110 بازدید
18 بازدید امروز
17 بازدید دیروز
173 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian